Saturday, March 22, 2008
This common pain
حتما تا حالا کتاب پرسپولیس رو خوندین و فیلمش رو دیدید. (اگه نه که حتما هر دو کار رو بکنید) اصولن پرسپولیس تصویر واقعی، جذاب و هوشمندانه‌ای از تاریخ بیست ساله اخیر ایران نشون میده.

جدیدن لینک مصاحبه‌ای با مرجان ساتراپی، خالق این اثر تو بالاترین پست شده بود که واقعا خوندنیه. خوندن این مصاحبه به اندازه خوندن خود کتاب بهم نشون داد که خالق این اثر چه موجود باهوش و جالبیه. در مورد وضعیت روحیش موقع نوشتن کتاب میگه: در سال 1997، از یک مدرسه هنر در استراسبورگ بیرون آمده بودم.
بدبختانه پروژه کتاب های کودکم پیش نمی رفت. به شدت افسرده بودم، تا جایی که قصد داشتم دیگر کار مصور سازی نکنم. تصمیم گرفته بودم شغلم را عوض کنم و کارآگاه خصوصی شوم. یک دوره کارآموزی در یک آژانس گذراندم و وقتی فهمیدم این کار تقریبا فقط رسیدگی به پرونده خیانت های زن و شوهرهاست ادامه ندادم.بعدخواستم شکارچی آدم بشوم. ولی با جایزه بگیر اشتباهش گرفته بودم، چون آن روزها در کاناپه لم می دادم و سریال مرد سه میلیارد دلاری تماشا می کردم.
بعد رفتم سراغ فروش پوست درخیابان "شانزه لیزه" ولی نمی توانستم فرق بین پوست خوب و بقیه شان را تشخیص بدهم.

وقتی درباره ایران و ایرانی بودن حرف میزنه، کاملن داره به یه درد مشترک اشاره میکنه: وقتی از ایران حرف زده می شود، مخصوصا این روزها، هدف فقط خلاصه کردن این کشور در متعصب ها و اسلام گرایان است. با این بحث تمام جنبه های انسانی این مردم حذف می شود... نقطه مشترک میان من و یک ایرانی متعصب چیست؟ نقطه مشترکی وجود ندارد.نقطه مشترک میان یک کاتولیک متعصب فرانسوی و شما چیست؟ هیچ.

انگار کسانی که از ایران میرن تجربه‌های مشترکی در مورد برخورد بقیه دارن. تمام این چیزا رو چه تو کتاب عطر سنبل عطر کاج، یا پرسپولیس یا همین مصاحبه اخیر دید: مهاجرت شما را در جایگاه خاصی قرار می دهد: در بیرون. حالا می خواهد در کشور خودتان باشید یا کشور دیگری. چیزی که تجربه کردن آن دشوار است. یا از آن رنج می بریم یا برای پیشرفت استفاده می کنیم.

جالبه که ساتراپی از مصاحبه کننده صد برابر باهوش تره. مثلا در مقابل اصرار مصاحبه کننده بر حفظ ارزش‌ها و تاکید بر اعتقادات میگه که: من ترجیح می دهم اعتقاداتم سیال باشند نه این که وقتی اعتقاداتم خرد شدند شرمنده بشوم. آموزش، تساوی میان زن و مرد،آزادی بیان: اینها مسائلی هستند که من تا آخرین نفسم ازآنها دفاع خواهم کرد. ولی از همه بالاتر من علیه پیش داوری ها می جنگم.

واکنش‌های مردم در برابر خودش و اثرش هم جالبه: یک زن ایرانی در فرانسه به من گفت:"از وقتی که فیلم در آمده، من این جا کمتر احساس خارجی بودن می کنم... در ایران DVD قاچاق فیلم در بازاری می چرخد که من برای خریدن فیلم های ممنوع سراغش می رفتم. این برایم بسیار جالب است. ر سیاتل بودم که خانمی که مقاله روزنامه را خوانده بود به من تلفن کرد. گفت:"من عکستان را دیدم. می توانم بگویم که حتی بدکی هم نیستید." من جواب دادم:"این "حتی" دیگر چه بود؟" یک ذره من و من کرد و گفت:"من فکر نمی کردم زن های ایرانی این شکلی باشند". "فکر می کردید ما شبیه میمون باشیم؟" یک ثانیه شک و تردید، بعد :"مم... راستش بله."


متن کامل مصاحبه رو از اینجا بخونین.

پی نوشت: تو فیلم، صحنه ای که مرجان میخواد زندگیش رو دوباره بسازه و میره کنکور میده که بره دانشگاه، سوال‌های رو برگه‌ای که داره جواب میده آخر خنده است:
چه کسی نیروی جاذبه را کشف کرد؟ نیوتن. حسن کچل. رازی
در ریاضیات چه علامتی علامت جذر است؟ کسینوس. کسر. پرانتز. رادیکال
به نظر شما سگ بیشتر میریند یا گربه؟ سگ. گربه
استرالیا در چه قسمتی از زمین واقع شده است؟ قطب جنوب. استرالیا. نیم کره جنوبی