فکر میکردم که هیچ احساس خاصی نسبت به سال نو میلادی نخواهم داشت،همونطور که نسبت به کریسمس نداشتم. سال نو برای من همیشه با اومدن بهار معنی میده، اون بوی خاص توی هوا، بارونهای بهاری و تعطیلات طولانی.
انگار طبیعت با من سر سازش داره این مدت. هوا عین همون اوایل بهار شده و همون خنکی و سبزی و زیبایی طبیعت هست. به علاوه تعطیلات طولانی و شادی و بعد هم که عوض شدن سال و اومدن یه سال جدید. واقعا دارم حس می کنم اومدن یک سال جدید رو.
دیشب سر عوض شدن سال (سال تحویل خودمون رو میخوام! با همون منطق قشنگ خودش نه ساعت دوازده یه شب از شبای دیگه سال... در هر حال) بعضیها میگفتن خداحافظ سال لعنتی۲۰۰۷، ولی فکرش رو میکنم میبینم ۲۰۰۷ سال خوبی بود. خیلی بهتر از ۲۰۰۶. به ۲۰۰۸ هم خوشبینم. آرزو میکنم سال خوبی باشه. برای همه.
این چند روزه همینطور بارون میگیره و بند میاد! معلوم نیست چه خبره. برای همین آتیش بازیهای دیشب معلوم نبود که برگزار میشن یا نه، بعضیها میگفتن کنسل میشه بعضیها هم میگفتن که نه، سال نو بدون آتیش بازی نمیشه، هر چند آخر برگزار شد ولی خیلی بی رمق بود. لااقل ما که از فاصله دور چیزی ندیدیم. امروز هم اعلام کردم که یک سوم هر سال آدم جمع شده بوده برای آتیش بازیهای بریزبن.
بر عکس سیدنی که یک میلیون نفر رفتن برای تماشا و اینطور که میگفتن بهترین برنامه تو دنیا رو داشته. تو سایت مخصوصش نوشته که پونزده ماه برنامه ریزی کرده بودن برای این دوازده دقیقه برنامه.