تم محوری سه فیلم اخیر چان-ووک پارک، کارگردان کرهای، انتقامه. از بین این سه فیلم (آقای انتقام، پیر پسر، بانوی انتقام) فیلم پیر پسر یا Oldboy توجه بیشتری جلب کرد. به طوری که علاوه بر جایزه ویژه هیئت داوران کن و جوایز دیگهای که برد، تونست جاش رو تو لیست هزار و یک فیلمی که باید قبل از مرگ دید هم باز کنه.
هزار و یک فیلمی که باید قبل از مرگ دید
پیر پسر داستان یه مرد معمولیه که یه روز دزدیده و به مدت پانزده سال در اتاق حبس میشه. بعد از پونزده سال، یه روز لباس و تلفن بهش میدن و آزادش میکنن و حالا ماموریت داره از کسی که این بلا رو سرش آورده انتقام بگیره. همینطور که داستان جلو تر میره ، معلوم میشه که کسی که این پونزده سال حبسش کرده بوده برنامههای دیگهای هم براش داره. تو این مسیر انتقام گرفتن، کم کم دیگه تشخیص دوست و دشمن و انتقام جو و قربانی سخت میشه تا اینکه معلوم میشه این همه بلایی که سر قهرمان داستان اومده و باهاش تا حالا همذات پنداری کردیم و دل سوزوندیم، خودش جزو برنامه انتقامی بوده که کس دیگهای براش ریخته و ...
پیر پسر به هر لحاظ فیلم متفاوت و عجیبیه، چه از لحاظ گرههای داستانیش و چه جنبههای بصری. جالبه که با وجود خشونت جاری در فیلم، برعکس فیلمهای هالیوودی، تمام صحنههای حشونت خارج از کادر اتفاق میافته و فقط تاثیر و نتیجه اون به تماشاگر نشون داده میشه.
فیلم بعدی این کارگردان، یا بانوی انتقام، هم تم مشابهی داره. دختری که به قتل پسر بچهای اعتراف میکنه مجبور میشه سیزده سال رو در زندان بگذرونه و اونجا به دختر فرشته صفت معروف میشه. بعد از سیزده سال میاد بیرون و میخواد انتقام جرم نکردهاش رو از مقصر اصلی بگیره. این بار دیگه داستان خیلی سر راست تره و معلوم ه که هر کسی چکاره بوده و چه گناهی کرده و داستان خیلی درونی تره و بیشتر روی مفهوم انتقام حرکت میکنه.
در واقع این فیلم سه قسمت مجزاست، اول آشنایی با دختر و هدفش از انتقام، دوم برنامه ریزی و آماده شدنش برای گرفتن انتقام و سوم انتقام. قسمت سوم کمی به داستان «قتل در قطار سریع السیر» اثر آگاتا کریستی شبیه میشه، اماخیلی سر راست تر و بسیار شخصی و درونی. یعنی به جای طرح معما گونه داستان، یا روحیات انتقام جو و تبدیلش از یه موجود بیازار و معصوم به قاتل خونسرد سر و کار داره.
دروغش) از این سه فیلم، فقط دو فیلم آخر رو دیدم. پیر پسر رو خیلی وقت پیش و بانوی انتقام رو دیشب. بانوی انتقام برنده شیر طلای جشنواره ونیز شده و خود فیلم و بازیگر نقش اول زن، هم جایزههای زیاد دیگه بردن. دلم میخواست بعد از فیلم پیر پسر که یکی از بهترین و یدترین فیلمهاییه که تا حالا دیدم (بهترین از این نظر که موقع دیدنش خرت رو میچسبه و بعد تا مدتها بعد از دیدنش ولت نمیکنه و بدترین از این نظر که در تمام این مدت اعصابت رو دیوانه وار خورد میکنه) دلم میخواست بقیه فیلمهای این مجموعه رو هم ببینم.
سه گانه انتقام
راستش) راستش... بازیگر نقش یانگوم، یا لی یونگ-آئه، بازیگر نقش اول فیلم بانوی انتقام ه و من میخواستم به خاطر یانگوم فیلم رو ببینم. وقتی داشتم دانلودش میکردم، رفتم دربارهاش بخونم دیدم اه، این که فیلم بعدیه کارگردان پیر پسر ه که! چه بهتر! ولی در هر حال، وقتی داشتم دانلودش میکردم خبر نداشتم خودم و فقط به خاطر خود یانگوم میخواستم فیلم رو ببینم!!!
نقش یانگوم تو این فیلم، خیلی شبیه چیزیه که تو سریال میبینیم. یه دختر معصوم و مهربون و فرشته صفت ولی قوی و با اراده! ولی جدن فیلم بانوی انتقام، قوی و آبرو منده و ربطی به اون سریال نداره و یانگوم هم نقشش رو عالی دراورده. جانم!
Labels: Cinema