بیشتر روزا پیاده میرم مدرسه و پیاده هم برمیگردم. QUT درست کنار رودخونه بریزبن ه و برای رسیدن بهش باید از روی پل Goodwill Bridge رد شم. همین پله که عکسش این زیره.
بهترین موقع روز برای من موقعهایی که دارم از روی پل رد میشم، چه وقتی که امتحانی چیزی دارم یا صبح زوده و نمیخوام برم مدرسه چه وقتی نصف شب خسته و کوفته دارم برمیگردم برم خونه. هر دفعه که به این پله میرسم انگار بال درمیارم و خیلی وقتها گشتگی و دیر رسیدن رو فراموش میکنم و یه چند دقیقهای وایمیسم رو پل و منظره رو تماشا میکنم. یا گاهی که یادم میره اومدم خارج (!) یه خورده رو این پله میمونم و رودخونه و پارک و ساختمونها و مردم و این قایقها (بهشون میگن فری) رو تماشا میکنم و کیف میکنم.
به خصوص شبها که هوا عالیه و چراغهای شهر روشنه و همه جا خلوت و آرومه و سطح آبم به خاطر نبودن قایقها صافه یه حس و حال دیگهای داره. همیشه هم تو گوشم موسیقی هست، و اگه خیلی خوش شانس باشم مثل چند روز پیش Somewhere Over the Rainbow پخش بشه، دیگه خر کیف میشم. (این ساختمونه که لای اون شاخ و برگا میبینین QUT ه)
چند شب پیش از روی همین پل رد میشدم که دیدم ماه قرمز شده و همه ملت هم جمع شده بودن و آسمون رو نگاه میکردن. بعدن معلوم شد که خسوف بوده. از فردا هم یه فستیوالی قراره به مدت یک هفته تو بریزبن برگزار بشه به اسم River Festival. یعنی فردا از ساعت سه و نیم تا ساعت هشت شب این پل رو میبندن و قراره روش آتیش بازی کنن.
امروز هم از این جنگندههای فانتوم تو آسمون تمرین میکردن. از این و اون شنیدم که فردا برنامه اصلیه و یکی از برنامهها اینه که هواپیماها بعد از برنامه اجرا کردن میان از زیر همین پله رد میشن و میرن تو آسمون چرخ میزنن. خلاصه مام قرار گذاشتیم با بر و بچ که بریم تماشا. دوربین ندارم عکس بگیرم شرمنده.
پی نوشت: دیشب اومدم مختصر بنویسم درباره فیلم La Vie en Rose منتها طولانی شد و گذاشتمش تو سینما پژواک.