ندا دعوتم کرده به حرکت جمعی وبلاگ نویسهای ایرانی... یا هر چیزی که هست:
«...این یک فراخوان است. برای همه ی وبلاگ نویس ها. می خواهیم روز 14 مرداد 86 همگی برای همبستگی با دانشجویان دربند نام وبلاگ هایمان را تغییر دهیم به:
"14 مرداد روز همبستگی وبلاگ نویسان با دانشجویان دربند"
برای این که کار با سرعت بیشتری پیش برود پیشنهاد می کنم به جز تبلیغ هایی که در سایت ها و وبلاگ های پرخواننده می کنیم هر کس حداقل ۱۰ نفر از دوستانش را برای پیوستن به این حرکت جمعی دنیای مجازی و همبستگی با دانشجویان دعوت کند... »
ولی من برعکس ندا و بقیه کسانی به این فراخوان دعوت شدن و این دعوت رو اجابت کردن امید چندانی بهش ندارم. میدونین چند درصد مردم ایران به اینترنت دسترسی دارن، و چند درصد این جمعیت قلیل وبلاگ میخونن، و تو همین چند درصد چند درصد کوچولو چند نفر براشون مهمه و اهمیت میدن به این موضوع. و همینایی هم که اهمیت میدن چقدر تاثیر داره تغییر نام چند تا وبلاگ به نام همبستگی یا حالا هر چی.
خلاصه اینکه فکر میکنم این حرکت و حرکتهای مشابه وبلاگی، حتا کمپینها و پتیشنها بخصوص پتیشنهای فارسی کوچکترین تاثیری در هیچ روندی ندارند. در هر حال به حرکتی که بقیه کردن احترام میذارم و دعوت رو اجابت میکنم و متن رو کپی میکنم. به امید آزادی تمام کسانی که به جرم عقیده اشون دارن زجر میکشن.
اینا رو نمیگم چون سرنوشت کسانی که تو زندانن برام مهم نیست یا وقتی خبراشون رو میخونم خوشحال میشم و اعدامهای دسته جمعی رو نمیبینم. اتفاقن مهمه، خبر تاکستان، اولین چیزی بود که بعد از چند روز بی اینترنتی درباره ایران شنیدم. تا چند روز فقط تو شوک بودم و کابوس میدیدم. الانم مدام که اخبار زندانی شدن بچههای دانشگاه پلی تکنیک رو میبینم و دنبال میکنم.
ولی من اگه خیلی اهل مبارزه بودم و میخواستم بیافتم دنبال این برنامهها الان ایران بودم و دنبال آزادی دوستای دربندم. یا داشتم برای حقوق بشر مبارزه میکردم یا حالا هر چی. آدم بالاخره باید تکلیف خودش رو یه جایی روشن کنه و من این توانایی یا جسارت یا جرات یا هر چی که اسمش رو میذارید تو خودم نمیدیدم که بخوام بمونم و با نظام درگیر شم و قاطی جریانهای سیاسی باشم. اونم به این دلیله که من سیاست رو نمیفهمم. حالم رو به هم میزنه، وقتی میبینم قاطی هر جریانی باشی، (فرقی نمیکنه کدوم طرف) آخرش بازیچه دست یه عده دیگه هستی و تمام عقیده و مرامی که داشتی در خدمت اهداف یه عده گنده تر از تو بوده.
خلاصه اگه عوض کردن اسم یه وبلاگ بی نام و نشان که تازه خرابم هست و درست حسابی لود نمیشه چیزی رو عوض میکنه، خیلی خوب! چهارده مرداد اسمش رو میذارم همبستگی با دانشجویان در بند. ولی نه از کسی دعوت میکنم نه میخوام اسم وبلاگم تو لیست حامیها ثبت بشه.
آقا ولمون کنید تو رو خدا، تازه از شر این برنامهها راحت شدیم. خودمون تازه از زندان (ایران) درومدیم، اومدیم یه گوشه زندگیمون رو بکنیم، تو رو خدا اینجا دیگه راحتمون بذارین.
Labels: Politics