Saturday, June 30, 2007
Crisis

اوضاع خیلی باحال شده... نشستم و صفحه‌های بالانرین و ورق میزنم و میمیرم از خنده. ساعت نه که اعلام شد از ساعت دوازده امشب بنزین سهمیه بندی میشه حدس میزدیم یه فاجعه‌ای چیزی پیش بیاد، ولی نهایت تصورمون تو همون حدود صف‌های طولانی و قفل شدن بزرگراه و این جور چیزا بود. تصویر‌های تکراری و آشنایی که همیشه قبل از گرون شدن بنزین و اینجور موقع‌ها میبینیم ولی انگار اوضاع خیلی بیخ پیدا کرده...

پمپ بنزین نیایش رو آتیش زدن و عکسش رو هم گرفتن. انگار چند جای دیگه هم اوضاع همینطوره و آشوب به شهرای دیگه هم رسیده. بعد در حالی که کلی از خبرگزاری‌ها دارن از اوضاع قمر در عقرب ایران گزارش میدن، شبکه خبر داره تصاویر گل و بلبل پخش میکنه با موسیقی سنتی...

حالا باز این خوبه، تو این هیر و ویر، بازتاب گزارش داده که از امروز برخورد با بدحجابی‌ها شدید تر میشه. خلاصه نشستم اینجا و بالاترین میخونم و هی میخندم. اوضاعی شده...

میخواستم آپدیت کنم و از زندگی بنویسم و ماجرا تعریف کنم و چیزهای دیگه که این چند روز تنبلی کرده بودم بنویسم، ولی سرم به خوندن این خبر‌ها گرم شد و واقعن حس میکنم نوشتن چیز دیگه‌ای بی معنیه. فقط به سیاق چند مطلب اخیر یه سری نتیجه اخلاقی بگیریم بریم بخوابیم...

یکم) جالبه که با وجود فیلتر بودن تقریبن همه چیز اینترنت در ایران، این قضیه سهمیه بندی شدن بنزین اینطوری تو «بالاترین» پوشش پیدا کرده. بالاترین تو ایران فیلتره و تمام کسانی هم که درباره این قضیه توش مطلب فرستادند هم مسلمن ایران زندگی میکنن.

دوم) نقش سانسور و سکوت خبری روز به روز کمرنگ تر و بی معنی تر میشه. امروز با ابزار‌هایی که وب ۲ در اختیار آدم میذاره هر کسی تبدیل به یه خبرنگار شده که اخباری که قراره کسی نشنوه رو به سرعت به همه جا میرسونن. میگید نه همین بالاترین رو ببنید...

سوم) یک بار بنزین زدن یا نزدن و یا مثلن ذخیره کردن یه دبه بیست لیتری بنزین تاثیر زیادی رو زندگی هیچ کسی نداره مسلمن. ولی جالبه که ملت از همین فرصت چطوری استفاده کردن برای اعتراض. فکر کنم بنزین دیگه آخر آستانه تحمل مردم بوده مخصوصن با اون شعار‌های تبلیغاتی احمدی نژاد درباره سر سفره آوردن نفت...

چهارم) الان چند وقته میخوام درباره کتابی که اخیرن خوندم بنویسم، فرصتش نشد. کتاب «در انتظار بربر‌ها» رو بگیرید بخونید. جالبه! درباره یه حکومته که هی مردم رو از حمله بربر‌ها میترسونه و به بهانه سرکوب بربرها نیروهاشو وارد شهر میکنه و سرباز‌ها نه تنها ملت رو غارت میکنن، بلکه منت هم سرشون میذارن و ...

آقا به من چه خودتون بگیرید بخونید هر نتیجه‌ای هم میخواهید ازش بگیرید... ناشرش هم نشر البرزه.

پنجم) اینم لینک‌های مربوط به سهمیه بندی بنزین در بالاترین.

پی نوشت) حیف که به خودم قول دادم تو سیاست دخالت نکنم و اظهار نظر سیاسی نکنم، وگرنه الان مطلب مفصلی درمورد تظاهرات ملت ایران مینوشتم و ربطش میدادم به کلی چیزای تاریخی و فرهنگی و نقش خاتمی و احمدی نژاد و لابد انقلاب مشروطه و ... فقط حیف که دیگه میخوام سیاسی ننویسم و فکر نکنم و حرف نزنم (سیاسی رو میگم) ... حالا بعدن در مورد این تصمیم باید بنویسم. سر فرصت.

Labels: ,