فعلن، جریان کارت هوشمند سوخت داغه. از یه طرف این کارت رو کردن چوب، که از چند هفته دیگه بدون کارت هوشمند سوختگیری ممنوع، و از طرف دیگه ملت و مچل کردن منتظر اینکه شاید لطف مامورین خدوم هزار تا ارگان و نهاد و سازمان یکی یکی شامل حالشون بشه و شاید اونا رو هم مورد این مرحمت بزرگ قرار بدن و بهشون کارت هوشمند بدن. حالا مام که نشستیم منتظر ولی دیدیم خبری نیست که نیست!
اول یه سایت راه افتاد به اسم epolice.ir که قرار بود اونجا بشه این کارت عزیز و پیگیری کرد. هر چند یکی دو روز بیشتر این سایت کار نکرد. بعد احتمالن به ذهنشون رسیده که چرا سایت خارجی؟ e و police و اینا همه مظاهر غرب زدگیه! یه اسم بذاریم هم شیک باشه و هم راحت و با مسما! سایت peigiri.com راه افتاد!
منم خوشحال هم از اینکه بالاخره تکلیفمون روشن میشه و بیشتر از اینکه چقدر مملکت پیشرفت کرده و دولت الکترونیک و رفتیم جزو ممالک متمدنه و اینا، نشستیم پای اینترنت ذغالی! به دنبال محبوب. شادی ما زیاد طول نکشید و سرچ کردیم ماشین رو، از وانت سواری و پیکان و مزدا و بی ام و برامون نتیجه داد (با همون شماره پلاک!) ولی ماشین ما توش نبود که نبود!
آخرش متوسل شدیم به تنها و اگر تنها راه حل منطقی در ایران عزیز، مراجعه حضوری به اداره پستی منطقه. (این اداره پستی منطقه ما هم برای خودش جوکیه. سه چهار تا کوچه پایینتر از خونه ما یه اداره پست منطقه هست، ولی مال منطقه ما نیست. مال ما کجاست؟ اونطرف شهر که تو روز حدود چهل دقیقه با ماشین شخصی راهه، حالا بماند) صفهای طولانی و به هم فشرده و بی نظمی اونم ساعت دوازده شب که طبیعیه و بماند، بالاخره بعد از کمی تا قسمتی مچاله شدن و اضطراب و استرس که آیا بالاخره ما رو مفتخر به داشتن این کارت هوشمند میکنن یا نه، نوبت بهمون رسید و فهمیدیم که کارتمون هموجاست.
جالب بود که آدرس روی پاکت، آدرس خونه قبلی مون بود که چند سالی هست که دیگه اونجا نیستیم و موقع ثبت نام برای کارت هم آدرس جدید رو دادیم طبیعتن و اینکه چطور آدرس اونجا رو خودشون حدس زدن و روی پاکت نوشتن هم از عجایبه.
در ضمن اهداف بلند مدت و سیاست های کلان این طرح هم از گفتههای وزیر کشور به خوبی پیداست: «وزير كشور :آنهايي كه هنوز كارت سوخت دريافت نكرده اند فعلا از كارت آشنايان و همسايگان خود استفاده كنند»
پی نوشت: اعلام شده خودروهای حامل بدحجاب و سگ متوقف میشند. بعضیا چقدر به خودشون فشار میارن و چه آرایههای ادبی و استعارههایی به کار میبرن.
پی نوشت۲: صاحب خونه مون، مدیر عامل پرشین بلاگ دستگیر شده... جرم نامعلوم
پی نوشت۳: خوبه که ساعت کار پست خونهها بیست و چهار ساعته شده برای رسیدگی به توزیع کارت هوشمند، ولی مردم هم انگار نقل و نبات داره خیرات میشه چنان به باجه ها هجوم میبرن و صف رو میچلونند و هر جا که بتونن میچپونن انگار که خیرات جواهرات ملیه.
Labels: Censure